در اندیشه استاد مطهری، ریشه ی همه ی مباحث، « توحید » است؛ چرا که « اصل توحید این صلاحیت را دارد که مانند آب، ریشه ی همه ی اندیشه های دیگر را سیراب کند و مانند خون، به همه ی اجزا و اندام ها غذا برساند و مانند روح، برپا دارنده و زندگی بخش همه ی اندام ها باشد و قوه ی محرکه ی یک مکتب باشد»، « با اینکه انسان گمان می کند که توحید، یکی از مسائل اسلام است و هزاران مسئله ی دیگر در اسلام در کنار توحید قرار گرفته است، ولی وقتی با نگاه دقیق تر می نگرد،می بیند اسلام سراسرش توحید است: یعنی تمام مسائل ـ چه آنها که مربوط به اصول عقاید است و چه آنها که به اخلاقیات و امور تربیتی و یا به دستورالعمل های روزانه ارتباط دارد ـ همگی یکجا و یک پارچه، توحید است.»1
شهید مطهری معتقد است :«درخت انسانیت اگر بخواهد به راستی بارر و میوه ده باشد، باید ریشه ی توحیدی و ایمانی داشته باشد.»2 و نهایتاْ ثمره این شجره طیبه ، مباحث کاربردی و ضروری زندگی انسان و جامعه است.3
1-مجموعه آثار شهید مطهری ج 26- ص91
2- مجموعه آثار شهید مطهری ج 23- ص764
3- بینش مطهر.ص 31
« اصل توحید این صلاحیت را دارد که مانند آب، ریشه ی همه ی اندیشه های دیگر را سیراب کندو مانند خون، به همه ی اجزا و اندام ها غذا برساند و مانند روح، برپا دارنده و زندگی بخش همه ی اندام ها باشدو قوه ی محرکه ی یک مکتب باشد»۱.
۱- مجموعه آثار شهید مطهری،ج۲۶،ص ۹۱
بسم الله الرحمن الرحیم
آزادی چیست که احزاب و اقشار مختلف و مخالف، همگی آن را شعار خود قرار دادند؟
خالق هستی از برای آزادی دادن به انسانها، ۱۲۴۰۰۰ پیامبر و ۱۲ امام را به سوی آنها فرستاد
از آن طرف انسان ها از برای آزادی، دستورات دینی را سرباز میزنند.
مردم ایران در سال ۵۷ از برای آزادی، انقلاب کردند
عناصر ضد انقلاب هم در سال ۸۸ از برای آزادی، به دنبال براندازی انقلاب بودند.
کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس و فرانسه مدعی اند از برای آزادی دادن به مردم کشورهای دیگر در امورات آنها مداخله میکنند و حتی به آن کشورها حمله میکنند
در مقابل، مردم هم از برای آزادی خود، تلاش میکنند آنها را از کشور خود بیرون کنند.
آزادی یعنی چه؟
از برای کدام آزادی، دست خود ز جان شستن شایسته است؟
پای درس استاد مطهری به دنبال پاسخ این سوال هستیم.
" شهید عزیز ما یک تنه در میانه دو حرکت تعصب آمیز ایستاده و شجاعانه مقاومت می کرد. از یک سو قشریونی که هر دریافت جدید اسلامی را که با اندوخته های ذهنی آنان منطبق نبود تحت عنوان بدعت و انحراف به شدت می کوبیدند و حتی تحمل نظر مخالف در یک مسئله فقهی-مثلا حجاب- را هم نداشتند و از سوی دیگر مدعیانی که به نام اسلام و انقلاب، هر تاویل و تفسیر نابجایی در مفاهیم اسلامی را روا شمرده، با گستاخی و بی پروایی به نام اسلام و قرآن سخن می گفتند.مطهری آماج حمله ی این دو گروه بود. .
به جز اینها، همه کسانی که سخن متین و منطقی و قانع کننده ی اسلام را به زیان جهت گیری فکری و داعیه های گوناگون خود می دانستند نیز، با استاد شهید مبارزه می کردند.
شجاعت و سازش ناپذیری استاد شهید، در مقابله با امواج گوناگون و پرخاشگری سرسختانه او نسبت به همه ی این جریان ها و هوشمندی او در تشخیص میزان خطر و اهمیت هر یک و آنگاه مقابله با پر خطر ترین و جسورترین این جناح ها، ویژه ی او بود.
هیچ کس دیگر را این همه آماج مخالفت های تعصب آمیز و این همه مقاوم و بی اعتنا و این همه متکی به خود و سازش ناپذیر با مخالفان ندیده و نشناخته ایم. ۱"
۱- استاد شهید در نگاه ولایت، ص31 و 32.
" در راه تحلیل، خیلی توانا بود. آن خطوط کور و گره های کور را که دیگران نمی دیدند، او می دید. گره ها را باز می کرد و نشان می داد و دوباره می بافت. این هنر در شهید مطهری بود.
منشآ این توان هم از نظر قرآن کریم، شرح صدر است؛ کسانی که دارای شرح صدر و سینه ی بازند.
از سینه ی باز، اینگونه مطالب نشئت می گیرد. انسانی که دارای شرح صدر است، چشم دلش بیناست. وقتی که چشم و دل بینا بود، نقطه ی کوری نمی ماند.۱ "
۱- آیت الله جوادی آملی، پگاه اندیشه، ص 13.
ایمان و تعبد شهید مطهری در عین عقلانیت و بهره جستن از تفکر و اندیشه، از دیگر ویژگی های بارز شهید مطهری است؛ به گونه ای که در آثار و سیره ی عملی ایشان، هیچ کدام، دیگری را تحت الشعاع قرار نمی دهد.۱
شهید مطهری، در مباحث نشان داد که تعبد، مساوی با تعصب و بی منطقی نیست؛ علمی بودن، بی دینی و اباحه گری را به دنبال نخواهد داشت. در سراسر آثار ایشان، نقد و چون و چرا و پرسش به چشم می خورد. او مسائل را آگاهانه تحلیل می کرد و نمی خواست که دیگران هم چیزی را چشم بسته بپذیرند؛ در عین حال که سرشار از ایمان و باور دینی بود، خود و دیگران را مستدلاً مم به رعایت جزئی ترین دستورات دینی می نمود.۱
«[مطهری] هم عالم بود، هم بسیار مؤمن، هم به ایمان خود یقین داشت و هم اعتماد به نفس داشت.»۲
۱- کتاب بینش مطهر، ص۳۴
۲-استاد شهید در نگاه ولایت،انتشارات بینش مطهر،ص ۶۲.
« آثار آن بزرگوار، مثل یاد او زنده است. کتاب های شهید مطهری قابل مردن و قابل تمام شدن نیست. مبادا کسانی خیال کنند که ما بعد از انقلاب تا به حال که مرتب کتاب های شهید مطهری را طبع و منتشر می کنیم، تکراری است. نه؛ در سخن حق و در کلام حکمت، تکرار نیست.
آنچه که کهنه نمی شود، معارف و حقایقی است که هنوز جامعه ما محتاج دانستن و تکرار کردن و از بر کردن آنهاست و آن همان محتوای کتاب های شهید مطهری است.۱ »
۱- استاد شهید در نگاه ولایت، انتشارات بینش مطهر،ص۳۹.
همه ما در صندوق شهوات تن زندانی هستیم، ولی خودمان نمی دانیم، احتیاج به آزاد کننده ای داریم که ما را از این صندوق شهوات نفس و بدن نجات بخشد؛ انبیاء و مرسلین آزاد کننده و نجات بخش هستند.۱
زین سبب پیغمبر با اجتهاد نام خود وانِ علی مولا نهادگفت
هرکس را منم مولا و دوست ابن عمٌ من علی مولای اوست
کیست مولا، آنکه آزادت کند بند رقٌیت ز پایت بر کَند.۲
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص 20.
۲-دفتر ششم مثنوی، داستان قاضی خیانت کار و زن. (متن کامل)
" من برخلاف بسیاری از افراد، از تشکیکات و ایجاد شبهه هایی که در مسائل اسلامی می شود- با همه علاقه و اعتقادی که به این دین دارم- به هیچ وجه ناراحت نمی شوم، بلکه در ته دلم خوشحال می شوم.
زیرا معتقدم و در عمر خود به تجربه مشاهده کرده ام که این آئین مقدس آسمانی، در هر جبهه از جبهه ها بیشتر مورد حمله و تعرض واقع شده، با نیرومندی و سرافرازی و جلوه و رونق بیشتری آشکار شده است.
خاصیت حقیقت همین است که شک و تشکیک، به روشن شدن آن کمک می کند. شک ،مقدمه ی یقین و تردید، پلکان تحقیق است .
بگذارید بگویند و بنویسند و سمینار بدهند و ایراد بگیرند تا آنکه بدون آنکه خود بخواهند، وسیله ی روشن شدن حقایق اسلامی گردند.۱ "
۱-مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 19 ، ص61.
« قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ »
ای پیغمبر! به این کسانی که مدعی پیروی از یک کتاب آسمانی گذشته هستند، به این یهودی ها، مسیحی ها،زرتشتی ها و حتی شاید به این صائبی ها که در قرآن اسمشان آمده است و به همه ملت هایی که پیرو یک کتاب قدیم آسمانی هستند، این طور بگو:
بیایید همه ما جمع شویم دور یک کلمه، زیر یک پرچم.آن پرچم چیست؟دو جمله بیشتر ندارد.
یک جمله اش این است: « أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا »؛ در مقام پرستش، جز خدای یگانه، چیزی را پرستش نکنیم؛ نه مسیح را بپرستیم، نه غیر مسیح را و نه اهرمن را، جز خدا هیچ موجودی را پرستش نکنیم.
جمله دوم: « وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ »؛ هیچ کدام از ما دیگری را بنده و برده خود نداند و هیچ کس هم یک نفر دیگر را ارباب و آقای خود نداند؛ یعنی نظام آقایی و نوکری ملغی؛ نظام استثمار، مستثمِر و مستثمَر ملغی؛ نظام لا مساوات ملغی؛ هیچ کس حق استثمار و استعباد دیگری را نداشته باشد.۱
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص ۲۳.
هرکس وجودش مثل یک درخت پرمیوه است. میوه درخت وجود هر کسی، یعنی محصول کار و فکرش، محصول فعالیتش، محصول ارزشش، باید مال خودش باشد. وقتی افرادی کاری می کنند که محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلق می دهند و میوه های وجود آنها را می چینند، می گویند این فرد، فرد دیگر را استثمار کرده است.۱
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص 22.
یعنی بشر باید در اجتماع، از ناحیه سایر افراد اجتماع آزادی داشته باشد، دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند؛ او را محبوس نکنند؛
به حالت یک زندانی در نیاورند که جلوی فعالیتش گرفته شود؛
دیگران او را استثمارنکنند؛ استخدام نکنند، استعباد نکنند،یعنی تمام قوای فکری و جسمی او را درجهت منافع خودشان به کار نگیرند؛
این را می گویند آزادی اجتماعی.
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص 21 , 22.
دهان بشر امروز برای بلعیدن، اگر بیشتر از دهان بشر دیروز باز نباشد، کمتر[از آن] بازنیست. نه علم توانسته است جلوی آز را بگیرد؛ نه تغییر قوانین. تنها کاری که کرده، این است که شکل و فرم قضیه را عوض نموده است؛ محتوا همان محتواست؛
یک روپوش، یک زرورق روی آن می گذارد. بشر قدیم یک موجود صریح بود، هنوز به حد نفاق و دورویی نرسیده بود. فرعون مردم را استعباد می کرد،رسماً هم میگفت: « وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ »۱ موسی چه می گویی؟ اینها بندگان و بردگان ما هستند. دیگر یک روپوش روی استثمار و استعباد خودش نمی گذاشت؛
اما بشر امروز به نام جهان آزاد و دفاع از صلح و آزادی، تمام سلب آزادی ها،سلب حقوق ها، بندگی ها و بردگی ها را دارد، چرا؟
چون آزادی معنوی ندارد و در ناحیه روح خودش آزاد نیست و چون تقوا ندارد.۲
۱-سوره مؤمنون،آیه ۴۷.
۲-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص۲۷.
آیا ممکن است بشر آزادی اجتماعی داشته باشد، ولی آزادی معنوی نداشته باشد؟
یعنی بشر اسیر شهوت، خشم، حرص و آز خودش باشد؛ ولی در عین حال آزادی دیگران را محترم بشمارد.
امروز عملا می گویند:بله!
عملا می خواهند بشر برده حرص، آز، شهوت و خشم خودش باشد؛ اسیر نفس امٌاره خودش باشد و در عین حال چنین بشری که اسیر خودش است، آزادی اجتماعی را محترم بشمارد.
این یکی از نمونه های ه و ریش پهن است.یکی از تضادهای اجتماع امروز بشر همین است.
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص۲۵.
درد امروز جامعه بشری این است که بشر امروز می خواهد آزادی اجتماعی را تامین کند، ولی به دنبال آزادی معنوی نمی رود؛ یعنی نمی تواند؛ قدرتش را ندارد، چون آزادی معنوی را جز از طریق نبوت،انبیا،دین،ایمان و کتاب های آسمانی نمی توان تامین کرد.
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص 25.
یکی از مقاصد انبیا به طور کلی و به طور قطع این است که آزادی اجتماعی را تامین کنند و با انواع بندگی ها و بردگی های اجتماعی و سلب آزادی هایی که در اجتماع هست، مبارزه کنند. دنیای امروز هم آزادی اجتماعی را یکی از مقدسات خودش می شمارد. اگر مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر را خوانده باشید، این را می فهمید. در آنجا می گوید: علة العلل تمام جنگ ها، خونریزی ها و بدبختی ها که در دنیا وجود دارد، این است که افراد بشر به آزادی دیگران احترام نمی گزارند.
آیا منطق انبیا تا اینجا، با منطق امروز موافق است؟
آیا آزادی مقدس است؟
بله مقدس است و بسیار هم مقدس است.
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص 24.
آیا ممکن است بشر آزادی اجتماعی داشته باشد، ولی آزادی معنوی نداشته باشد؟
یعنی بشر اسیر شهوت، خشم، حرص و آز خودش باشد؛ ولی در عین حال آزادی دیگران را محترم بشمارد.
امروز عملا می گویند:بله!
عملا می خواهند بشر برده حرص، آز، شهوت و خشم خودش باشد؛ اسیر نفس امٌاره خودش باشد و در عین حال چنین بشری که اسیر خودش است، آزادی اجتماعی را محترم بشمارد.
این یکی از نمونه های ه و ریش پهن است.یکی از تضادهای اجتماع امروز بشر همین است.
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص۲۵.
یکی از مقاصد انبیا به طور کلی و به طور قطع این است که آزادی اجتماعی را تامین کنند و با انواع بندگی ها و بردگی های اجتماعی و سلب آزادی هایی که در اجتماع هست، مبارزه کنند. دنیای امروز هم آزادی اجتماعی را یکی از مقدسات خودش می شمارد. اگر مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر را خوانده باشید، این را می فهمید. در آنجا می گوید: علة العلل تمام جنگ ها، خونریزی ها و بدبختی ها که در دنیا وجود دارد، این است که افراد بشر به آزادی دیگران احترام نمی گزارند.
آیا منطق انبیا تا اینجا، با منطق امروز موافق است؟
آیا آزادی مقدس است؟
بله مقدس است و بسیار هم مقدس است.
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص 24.
هرکس وجودش مثل یک درخت پرمیوه است. میوه درخت وجود هر کسی، یعنی محصول کار و فکرش، محصول فعالیتش، محصول ارزشش، باید مال خودش باشد. وقتی افرادی کاری می کنند که محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلق می دهند و میوه های وجود آنها را می چینند، می گویند این فرد، فرد دیگر را استثمار کرده است.۱
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص 22.
یعنی بشر باید در اجتماع، از ناحیه سایر افراد اجتماع آزادی داشته باشد، دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند؛ او را محبوس نکنند؛
به حالت یک زندانی در نیاورند که جلوی فعالیتش گرفته شود؛
دیگران او را استثمارنکنند؛ استخدام نکنند، استعباد نکنند،یعنی تمام قوای فکری و جسمی او را درجهت منافع خودشان به کار نگیرند؛
این را می گویند آزادی اجتماعی.
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص 21 , 22.
هر موجود زنده ای که می خواهد راه رشد و تکامل را طی کند، یکی از احتیاجاتش آزادی است، پس آزادی یعنی چه؟ یعنی نبودن مانع.
انسان های آزاد انسان هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست، مبارزه می کنند و تن به وجود مانع نمی دهند.۱
۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص 21.
درباره این سایت